1403\01\14 16:56:04
برخی از ما به رغم عمیق ترین زخم هایی که مثلا از خیانت یا تهمت خورده ایم، می بخشیم و فراموش می کنیم و برخی دیگرمان، به رغم اینکه می دانیم بخشش، سالم ترین اقدام برای رسیدن به آرامش است قادر به بخشیدن دیگران نیستیم.
علاوه بر این، گاهی اوقات، حتی با وجود اینکه می دانیم این سالم ترین گزینه است، قادر به انجامش نیستیم.
گاهی چنین می شود: نه می توانید ببخشید و نه فراموش کنید. حتی به رغم اینکه می دانید این ایده آل ترین، سالم ترین و حتی ضروری ترین اقدام، برای شفای درون و آرامش تان است. اما چرا نمی شود چنین کرد؟ زیرا هیچ ترفند جادویی برای دستیابی سریع به آن وجود ندارد و همیشه به این سادگی که فکر می کنیم، یا دیگران توصیه می کنند، نیست.
جالب است که گاهی ممکن است حتی در ناخودآگاه یا خودآگاه تان نخواهید این کار را انجام دهید.
خیلی از ما تجربیات بدی داشته ایم.
زخم های ناشی از ناامیدی و تجربه هایی تلخ و آسیب زننده که با خود حمل شان می کنیم. علاوه بر این، احتمالاً قبلاً بارها بخشیده ایم. اما گاهی برخی از تجربیات، زخمی کاری به جا می گذارند، که سوزش و درد اش به این زودی ها از بین نمی رود.
برخی از بغض ها و کینه ها دهه ها طول می کشند و التیام نمی یابند، چیزهایی از گذشته اغلب با ما باقی می مانند؛ و به تجربه می دانیم که زیستن با این حس و حال نه راحت است و نه سالم.
در واقع، هر چیز تلخی که تداوم یابد، مقاومت کند، و توانایی ما را برای اعتماد دوباره به زندگی و مردم از بین ببرد، احساس خوشبختی و سعادت را از ما سلب می کند.
آنچه را که نمیتوان بخشید یا از ذهن پاک کرد، قدرت این را دارد که بسیاری از بخشهای زندگی ما را تغییر دهد.
"ببخش و فراموش کن" که معمولا توصیه می شود، ضرب المثلی فرهنگی است که بسیاری از ما با آن بزرگ شده ایم و به نحوی در ذهن مان ثبت شده است. در برخی از کشورهای شرقی، بخشیدن دیگران، راهی برای حفظ هماهنگی اجتماعی و رابطه با اجتماع است.
در غرب، اما بخشیدن دیگران مکانیزمی برای رهایی از بار احساسات منفی و بازیابی تعادل روانی است. در واقع، مردم می دانند که بخشش توصیه شده تمرین خوبی است برای بهبود سلامت روانی. مشکل عدم تعادل روانی زمانی پیش می آید که نه می توانیم ببخشیم و نه فراموش کنیم.
علم مدتی است که این پدیده را مورد مطالعه قرار داده است و روانشناسی به طور خاص به کشف تفاوت های فردی بین افراد روی آورده است.
همین " تفاوت" بین افراد سبب می شود که برخی از ما بتوانیم زخم های واقعاً جدی مثل تهمت، خیانت، دزدی و ... را ببخشیم و برخی دیگرمان حتی قادر به بخشش کسی که تاریخ تولدمان را فراموش کرده است، نباشیم.
بخشش همیشه یک انتخاب شخصی است، عملی از روی اراده که وقتی اتفاق می افتد ( یا نمی افتد) که از نظر احساسی آمادگی داشته باشیم.
وقتی نمی توانید ببخشید یا فراموش کنید، دلیل آن آسیب عاطفی ای است که متحمل شده اید. هر چه بار آن بیشتر باشد، به زمان بیشتری نیاز دارید تا آنچه اتفاق افتاده را پردازش کنید و لایه به لایه، این رنج را التیام بخشید.
علاوه بر این، همه ما با هم فرق داریم و سرعت بهبودی در همه ما یکسان نیست.
به طور کلی، بخشیدن کسانی که به شما صدمه زده اند بخشی از پایان سفر شفابخش شماست. این آخرین نقطه ای است که امیدوارید در نهایت بتوانید خود را کاملاً از مرحله و شرایط قبلی وابکَنید و یک گام به جلو بردارید. برخی موفق میشوند این کار را زودتر انجام دهند، زیرا تجربه را سریعتر پردازش کرده و پذیرفتهاند.
از سوی دیگر، برخی هرگز موفق به این کار نمی شوند؛ یا به این دلیل که واقعا نمی خواهند یا اینکه متاسفانه گیر کرده اند، به ناامیدی واداده اند و دست از تلاش کشیده اند؛ گرفتار احساس خشم و رنجش از خود و دیگران.
ناتوانی در کنار گذاشتن احساسات منفی، به حافظه مرتبط است و به آن باز می گردد و منجر به تداوم درد و رنج می شود.
بنا بر تحقیقی که در همین راستا در دانشگاه مونیخ (آلمان) انجام شده است، تنها زمانی که بتوانیم از جان و دل ببخشیم، بهبودی روانی به دست میاید.
با این حال، کسانی که از روی اجبار و به اصطلاح زورکی می بخشند (بخشش توخالی)، التیام روانی پیدا نمی کنند، زیرا هنوز احساس رنجش وجود دارد.
واضح است که بخشش یک انتخاب واقعاً شخصی است. همچنین تجربیات آسیب زایی وجود دارند که دردشان آنقدر زیاد است که گزینه بخشش جایی ندارد. تأکید می کنیم که افراد با هم فرق دارند، هر تجربه منحصر به فرد است و در افراد تاثیرات متفاوتی می گذارد.
رابرت انرایت، رهبر مؤسسه بین المللی بخشش و از پیشگامان پژوهش در باب بخشش است.
او ادعا می کند که ما اغلب تصور اشتباهی در مورد چیستی ِ بخشش داریم. او پیشنهاد می کند که موارد زیر را همیشه در نظر داشته باشیم:
بخشیدن به این معنی نیست که شما از اشتباه انجام شده چشم پوشی کنید؛ وقتی می بخشید چیزی را توجیه نمی کنید و انتظار آشتی هم ندارید.
بخشیدن دیگران عملی است برای پایان دادن به رنج، خشم و ناراحتی عاطفی شما، رنجی که میتواند شما را به حالتهای روانی ناشی از افسردگی مزمن بالا برساند.
گاهی اوقات، رنجش عمیق در شما باقی می ماند و نحوه ارتباط شما با دیگران را تغییر می دهد. بخشش مرحله ای از شفای عاطفی است و همیشه توصیه می شود که آن گام نهایی را بردارید.
بدیهی است که این کاملا به شما ربط دارد که آن را انجام دهید یا نه، این انتخاب شخصی شماست.
اگرچه همیشه امکان بخشیدن وجود ندارد، اما بخشش فواید روانی زیادی دارد
هر یک از ما داستان های خودمان، «می توانستیم»ها و «باید انجام می دادیم» های خودمان را در زندگی داریم، با این حال، هرچه بیشتر کینه بورزیم، کیفیت زندگی مان بدتر خواهد شد. در واقع، وقتی نتوانیم توهین گذشته را ببخشیم یا فراموش کنیم، اینجا و اکنون مان غیرقابل دفاع می شود.
به عنوان مثال، اعتمادمان به مردم را از دست می دهیم، ترس گریبان مان را می گیرد، قربانی اضطراب و استرس پس از سانحه می شویم ، بی خوابی و تکرار اتفاقات گذشته امان مان را می بُرد.
اگر کنترل زندگی تان برایتان دشوار است، از متخصص کمک بخواهید. اینکه تصمیم بگیرید کسانی را که به شما آسیب رسانده اند، ببخشید یا نه، گزینه ای است که می توانید بعداً به آن فکر کنید.
کاری که اکنون باید انجام دهید این است که به زخم ها و ناراحتی های روانی خود اهمیت داده و آنها را درمان کنید.
سخن آخر اینکه دانشگاه سن آندرس (آرژانتین) تحقیقی را انجام داده است که ادعا میکند عمل بخشش رنج عاطفی را کاهش میدهد، زیرا خاطرات دیگر وجود ندارند. در نتیجه، جایی برای فرصت های جدید و شادی باقی می ماند. چرا آن را امتحان نمی کنید؟
.