1402\02\13 07:11:10
سالهاست که مسئله «صندوقهای بازنشستگی» بهعنوان ابرچالش اقتصادی آینده ایران یاد میشود، اما گویا آن آیندهای که منتظرش بودیم، امروز است، زیرا راهکار برونرفت از ابرچالش مذکور، فروش خاک ایران عنوان شده است.
روزنامه هممیهن: سالهاست که مسئله «صندوقهای بازنشستگی» بهعنوان ابرچالش اقتصادی آینده ایران یاد میشود، اما گویا آن آیندهای که منتظرش بودیم، امروز است، زیرا راهکار برونرفت از ابرچالش مذکور، فروش خاک ایران عنوان شده است.
خاکی که برای از دست ندادن آن حدود ۱۹۷ هزار نفر در هشت سال جنگ تحمیلی شهید شدند، اما حالا ظاهرا ابعاد و دامنه بحرانها چنان گسترده شده که برخی مدیران لازم میبینند از خطر فروش بخشهایی از کشور برای تامین منابع سخن بگویند.
مشکلات صندوقهای بازنشستگی ماحصل سیاستهای اشتباهگذشته و انباشت آنهاست و نمیتوان آن را تنها به اشتباههای مدیریتی دولت کنونی نسبت داد، اما میتوان به جرأت گفت که تصمیمات اشتباه از ابتدای دولت کنونی و حضور مسئولان کمتجربه در مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی روند چالشهای صندوقها را تسریع کرده است. مسعود نیلی، اقتصاددان که در سال 1396 در دولت روحانی نسبت به چالش صندوقهای بازنشستگی در ایران هشدار داده بود، سال گذشته درباره وضعیت صندوقها چنین گفته بود:«وقتی دولت با کسری بودجه مواجه است و صندوق بازنشستگی هم مازاد دارد، دولت بهسراغ صندوق بازنشستگی میرود و میگوید که پولی که در صندوق موجود است را به او بدهند تا خرج بودجه شود. در نتیجه دولت به صندوقهای بازنشستگی بدهکار میشود.
نتیجه این کار میشود بحرانهایی که دولتهای مختلفی با آن مواجه بودهاند و البته تمام این اتفاقها به این علت است که صندوقهای بازنشستگی هیچگونه استقلال اداری و سیاسی از خود ندارند و کاملاً تحتنظر دولت هستند.» البته این موضوع بارها از سوی دلسوزان مطرح شده بود، اما گویا گوش شنوایی وجود نداشت و حاصل اشتباهات در گذشته، وضعیت کنونی بازنشستگان است.
سجاد پادام، مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بیان راهحلی برای حل ناترازی صندوقهای بازنشستگی گفت است: «کشور یونان ۱۰۰ جزیره فروخت تا بتواند مطالبات بازنشستگانش را بدهد، ما هم بهزودی به این وضعیت دچار میشویم.۳۰۰ هزار شهید دادیم که یک وجب خاک از دست ندهیم، اما ممکن است به جایی برسیم که مجبور شویم کیش، قشم و خوزستان را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم. فروش جگرگوشه سرزمینمان خوزستان، البته موضوعی نیست که بهراحتی درباره آن سخن گفت.» این اظهارات پادام اگرچه نشاندهنده وضعیت نگرانکننده صندوقهای بازنشستگی در کشور است، اما باتوجه به اهمیت آن واکنشهایی را به دنبال داشت.
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در واکنش به مشکلات صندوقهای بازنشستگی از آن بهعنوان هشدار وحشتانگیر، یاد کرد و در صفحه تلگرام خود نوشت: «همۀ آنچه تاکنون منتقدان و مخالفان نظام دربارۀ نابسامانی و شکنندگی وضعیت اقتصادی کشور گفته و نوشتهاند، به گرد پای هشداری که مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار دربارۀ ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی کشور داده است، نمیرسد! هشدار این مقام رسمی در مورد تکرار تجربۀ یونان در ایران که فقط با فروش صد جزیره قادر به پرداخت دیون داخلی خود شد، نیاز به هیچگونه توضیحی ندارد. اگر گوش شنوایی برای شنیدن هشدار وحشتانگیز یک مقام رسمی هم در بین نهادهای تصمیمگیر کشور پیدا نمیشود، صدالبته که دیگر آنچه به جایی نرسد، فریاد امثال ماست!»
همچنین محمدجواد آذریجهرمی، وزیر سابق ارتباطات نیز در واکنش به این اظهارات پادام در کانال تلگرامی خود نوشت: «از حرف دیپلماسی عزتمندانه، به فروش جزایر رسیدند.
به نظر میآید هر بار دولت به این نتیجه میرسد که کفگیرش به تهدیگ خورده پای قشم و کیش را وسط میکشد؛ یک بار برای پرداخت حقوق بازنشستگان و بار دیگر واگذاری این جزایر به یک کشور خارجی که البته همان موقع تکذیب شد. اما نکتهای که از اظهارات مدیرکل میتوان برداشت کرد این است که حالا بحران صندوقهای بازنشستگی که سالهاست زنگ خطر آن به دست کارشناسان و اهل فن به صدا درآمده، به یک ابربحران بدل شده است و نیاز به اصلاحات ساختاری دارد تا کار به فروش جزایر پرموهبت نرسد.»
به هر روی بیان چنین اظهاراتی از یکسو نشاندهنده وخامت شرایط صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی کشور است که گویا بهمرحلهای رسیدهاند که توان کافی برای پرداخت مستمری بازنشستگان ندارند و از سوی دیگر نشاندهنده آن است که شاید برخی افراد و مدیران به نقطهای رسیدهاند که از واگویه سخنانی درباره فروش وطن یا لزوم انعقاد قراردادهای ننگین واهمهای ندارند. سوالی که مطرح و به نقطه بحرانی رسیده است، این است که دیگر چه شده است که سخن گفتن از فروش وطن برای برخی از مقامات آسان شده است؟
معینالدین سعیدی، نماینده چابهار در مجلس یازدهم درباره اظهارنظر سجاد پادام، مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار تاکید کرد: «انسان با شنیدن این حرفها متحیر میشود.
ایشان گفته شاید برای پرداخت مطالبات بازنشستگان تامین اجتماعی به نقطهای برسیم که مجبور شویم قشم، کیش و خوزستان را بفروشیم. واقعا مبنای انتخاب این مدیران چیست؟ چرا بر دهان این افراد زده نمیشود؟ این افراد واقعا ایرانی هستند؟ صدها هزار انسان، پاکترین فرزندان این سرزمین جان خود را از دست دادند تا یک وجب از خاک کشور را به اجنبی ندهیم و اینها اینقدر راحت از فروش کشور حرف میزنند؟» او افزود: «یک طرف میگویند الحمدالله فروش نفت بسیار عالی است و مشکلی در تامین منابع نداریم. همه چیز گل و بلبل است، ولی از سوی دیگر میگویند برای تامین مالی پرداخت مطالبات بازنشستگان باید خاک میهن را بفروشیم؟ واقعا نمیدانم چه بگویم!»
این نماینده مجلس در ادامه گفت: «بارها گفتهام در کجای دنیا مسئولان اجرایی اینقدر صحبت و سخنرانی میکنند؟ در کشورهای دیگر یک مسئول اجرایی که وظیفهاش برطرف کردن مشکلات مردم و مسائل اجرایی است، اینقدر حرف میزند؟ آنها همیشه در مراسم افتتاح و کلنگزنی و...
سخنرانی میکنند. در کجای دنیا مسئولان اینقدر صحبت میکنند؟ بارها گفتهام اگر بلد نیستید حرف بزنید، حرف نزدن را یاد بگیرید، کار سختی نیست.»
حشمتالله فلاحتپیشه، تحلیلگر سیاسی و نماینده مجلس دهم اما با انتقاد از سخنان پادام ایراد چنین سخنانی را برخلاف منافع ملی توصیف کرد و به گفت:«به نظر من چنین سخنانی نشاندهنده بیکفایتی مدیران است. صندوق بازنشستگی تعریفی مشخص دارد.
بخشی از حقوق هر کارگر و کارمندی در طول دوران فعالیتش کسر و در اختیار صندوقهای بیمه قرار میگیرد که این صندوقها نیز با مبالغ دریافتی دست به کار و فعالیت اقتصادی میزنند. تا وقتی فرد بازنشسته شد بتوانند حقوق بازنشستگی او را پرداخت کنند. این رسم در همه جهان وجود دارد و حق کارگر و کارفرما بر صندوقهای بازنشستگی است.» او ادامه داد:« براساس قانون هر مدیری که در هر مقطع زمانی سرمایهای که در اختیارش قرار گرفته است را هدر داده است، مسئول است و باید پاسخگو باشد.
امروز به جای اینکه موضوع فروش خوزستان و قشم و کیش که خلاف منافع ملی کشور است، مطرح شود این افراد باید پاسخگوی زمان مدیریت خود باشند. حتی مدیر امروزی که چنین سخنانی میگوید، مسئول است زیرا اگر خبر دارد که در حوزه مدیریت خود این میزان حیف و میل صورت گرفته، چرا چنین مسئولیتی را پذیرفته است.»
این تحلیلگر سیاسی درباره آسیبهای ایراد چنین سخنانی نیز گفت:«این سخنان خیانت به کشور است. افرادی که بهراحتی از فروش مملکت میگویند، بهحدی سستعنصر هستند که در شرایط خاص حاضرند به خاطر منافع و ضعف مدیریتی خود، کشور را حراج کنند.
متاسفانه بزرگترین آسیب به کشور ما از ناحیه مدیران سستعنصری بوده است که چنین سخنانی میگویند. این سخنان خلاف امنیت ملی است که مدعیالعموم باید ورود کند، زیرا این حرفها به امنیت ملی کشور صدمه میزند و باید این افراد را سریعا مورد بازخواست قرار دهند. اما مشکل ما مربوط به نورچشمیهاست که وابسته به جناحهای خاصی هستند که حتی مدعیالعموم نیز به خود اجازه نمیدهند زیانهایی که این افراد به منافع ملی وارد میکنند را مورد پیگیری قرار دهند.»
نرگس اکبرپورروشن، معاون پژوهشی اسبق موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی اظهارات پادام را بدبینانه اما نزدیک به واقعیت توصیف کرد و گفت:«موضوع مشکلات صندوقهای بازنشستگی جدید نیست و شروع آن به دهه 80 و حتی پیش از آن باز میگردد.
زمانی که ستاریفر، رئیس سازمان تامین اجتماعی شد در گزارشهایی هشدار داده شد که با ادامه وضعیت در آینده دچار بحران میشوید. در آن زمان از سازمان بینالمللی کار، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و شرکت مکنزی در خصوص این صندوقهای تامین اجتماعی و بازنشستگی گزارشهایی تهیه کرده و آنها نیز هشدار دادند که این صندوقها نیاز به اصلاح دارند. گزارشهای متعدد داخلی نیز در این زمینه وجود دارد که به صورت یکصدا بر لزوم انجام اصلاحات در صندوقها تاکید میکردند.»
او ادامه داد:«در آن زمان ما هم تاکید میکردیم که اگر وضعیت به همین منوال و با همین مشکلات ادامه یابد، دیری نخواهد پایید که ما هم به سرنوشت یونان دچار شویم که پادام نیز به آن اشاره کرده است.
یعنی دولت به دلیل عدم انجام اصلاحات ناگهان مجبور شود که میزان مستمریها را به شدت کاهش دهد تا هزینههایش کاهش یابد؛ موضوعی که قطعا فشار به مردم را به دنبال دارد یا اینکه همان اتفاقاتی رخ دهد که پادام به آن اشاره کرده است.» این کارشناس تامین اجتماعی با بیان اینکه البته بنده به اندازه آقای پادام بدبین نیستم و این نوع نگاه را بدبینانه میدانم، اظهار کرد:«به نظر میرسد تا رسیدن به چنین موقعیتی فاصله داریم. اما اگر این وضعیت ادامه پیدا کند ماهم ممکن است به چنین سرنوشتی دچار شویم. با روند کنونی و مشکلات موجود و تعداد بالای مستمریبگیران این مسئله دور از ذهن نیست.»
..