/*//*/
.
بازنشر از : digimag
.
بازنشر از : digimag
1403\02\03 17:00:12
این که اِما استون را صرفا یک بازیگر کمدی بنامیم، بی‌احترامی به کارنامه‌ی هنری پربار او خواهد بود
این که اِما استون را صرفا یک بازیگر کمدی بنامیم، بی‌احترامی به کارنامه‌ی هنری پربار او خواهد بود.
به واسطه‌ی نقش‌آفرینی برنده‌ی جایزه‌ی اسکار او، «لا لا لند» (La La Land) و بسیاری دیگر از نقش‌آفرینی‌های تحسین‌شده‌اش، استون ثابت کرده است که مرزهای یک بازیگر کمدی بودن او را محدود نخواهد کرد. با وجود آن چه گفته شد، ژانر کمدی بسیار مدیون اما استون است و در دوره‌ای که اغلب ستارگان این ژانر بازیگران مرد بودند، او توانست خودش را تبدیل به ستاره‌ای کند که نقش اصلی فیلم‌های کمدی را به او بسپرند. بامزه‌ترین فیلم‌های اما استون فیلم‌هایی هستند که او در آن‌ها توانسته است در قالب ژانر کمدی با مخاطبان سینمایی ارتباط برقرار کند.
او وارث به حق بازیگران زن کمدی بزرگی مانند لوسیل بل، گلدی هان و ساندرا بولاک است.
استون طی سال‌های فعالیت‌اش به عنوان بازیگر در فیلم‌های خنده‌دار فراوانی ایفای نقش کرده است، از جمله فیلم برنده‌ی اسکار اخیرش؛ «بیچارگان» (Poor Things). در ادامه نگاهی می‌اندازیم به فیلم‌های بامزه‌ی اما استون، کسی که می‌توان او را ملکه‌ی مدرن ژانر کمدی دانست. استون تا به امروز چهار مرتبه نامزد اسکار بازیگری شده است و توانسته دو مرتبه آن را به دست آورد.
او علاوه بر بازیگری در تهیه‌کنندگی هم سررشته دارد و امسال به عنوان یکی از تهیه‌کنندگان فیلم «بیچارگان» هم توانست نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم شود.
در فیلم زامبی‌محور «سرزمین زامبی‌ها: شلیک نهایی»، استون به بازسازی شخصیت ویچیتا می‌پردازد؛ یک نجات‌یافته‌ی دلربا و سرشار از اطلاعات از آخرالزمان زامبی‌ها. این فیلم روایت‌کننده‌ی ادامه‌ی داستان ویچیتا و خانواده‌ی دوست‌داشتنی اما ناکارآمد نجات‌یافته از آخرالزمان است که سعی می‌کنند مسیر خود را در دنیایی پر از زامبی‌ها پیدا کنند.
آن‌ها حالا دیگر از فضای محدود و حالت آماده‌باش همیشگی خود خسته شده‌اند. یکی از بامزه‌ترین لحظات این فیلم زمانی اتفاق می‌افتد که این گروه با نوع جدیدی از زامبی‌ها روبه‌رو می‌شوند؛ مدل تی-۸۰۰. زامبی‌هایی که کشتنشان بسیار چالش برانگیزتر است.
واکنش ویچیتا به رویارویی با این نوع جدید از زامبی‌ها باعث مهیا شدن نیازمندی کمیک فیلم در یکی از پرتنش‌ترین صحنه‌های آن می‌شود. برای طرفداران استون، «سرزمین زامبی‌ها: شلیک نهایی» فیلمی است که باید ببینند؛ چرا که این فیلم قدرت کمدی بی‌نظیر این بازیگر و توانایی خارق‌العاده‌ی او در برقراری ارتباط با سایر بازیگران، در این فیلم جسی آیزنبرگ، را به نمایش می‌گذارد. این فیلم یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های اما استون است.
کروئلا (Cruella)
«کروئلا» که یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های اما استون می‌باشد، بازگوکننده‌ی داستان اصلی شخصیت شرور قاتل سگ‌های دوست‌داشتنی در «۱۰۱ سگ خالدار» (۱۰۱ Dalmatians) است. اگرچه در فیلم اصلی، گلن کلوز نقش کروئلا دویل را ایفا کرد، اما در این فیلم استون به خوبی در قالب این شخصیت فرو رفته است. وقایع این فیلم در لندن طی دهه‌ی هفتاد میلادی رخ می‌دهد.
در این فیلم دختر جوانی به نام استلا، به دنبال گرفتن انتقام از یک طراح مد شناخته شده به نام بارونس وان هلمن است؛ چرا که او را مقصر مرگ مادرش می‌داند.
برای به دام انداختن بارونس، استلا شخصیت دیگری در خودش خلق می‌کند و از روی عمد رو به طرح‌ریزی نقشه‌هایی متناسب با تئاتر و مد می‌آورد. پرتره‌ای که استون از کروئلا ترسیم می‌کند، بی‌شک کاریزماتیک و به طور شرورانه‌ای بامزه است. او برای این نقش مجبور بود شخصیتی تیزبین، شرور و متعهد خلق کند.
شخصیت استون در این فیلم مدام تغییر می‌کند؛ او گاهی کروئلای جاه‌طلب و بی‌رحم است و گاهی تبدیل به استلای آسیب‌پذیر می‌شود. جدای از نقش‌آفرینی درخشان استون، جلوه‌های بصری درخشان و خیره‌کننده‌ی «کروئلا» و خط روایی‌اش آن را تبدیل به فیلمی دوست‌داشتنی برای طرفداران استون می‌کند.
«خانه‌ی خرگوشی» داستان یک مدل بازنشسته به نام شلی (آنا فریس) را روایت می‌کند که تبدیل به مادر و مسئول یک انجمن از زنان کوچک‌تر از خودش می‌شود.
او به واسطه‌ی روش‌های عجیب و غریب خودش به دخترها کمک می‌کند تا اعتماد به نفس خودشان را بازیابند و تبدیل به انسان‌هایی جدید شوند. استون در این فیلم نقش دختری خجالتی به نام ناتالی را ایفا می‌کند؛ کسی که کمی بیش از اندازه باهوش است. در حالی که فریس موفق می‌شود به عنوان بازیگر نقش اصلی، تمام صحنه‌هایی که در آن‌ها حضور دارد را مال خود کند، استون هم موفق می‌شود یک شخصیت مکمل قدرتمند خلق کند که مسیر مشخص خودش را در داستان طی می‌نماید.
یکی از بامزه‌ترین صحنه‌های این فیلم زمانی است که ناتالی تلاش می‌کند با کمک تکنیک‌های خاص شلی، یکی از همکلاسی‌هایش را اغوا کند.
اگرچه این صحنه برای نانالی تبدیل به یک آبروریزی می‌شود، با این حال او خیلی زود ثابت می‌کند که علاوه بر هوش و ذکاوت توانایی‌های دیگری هم دارد. این فیلم کمدی نوجوانانه‌ی دهه‌ی ۲۰۰۰ میلادی بی‌شک خنده‌دار است و یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های اما استون می‌باشد، اما علاوه بر آن پیام قدرتمندی در رابطه با پذیرش خویشتن و قدرتمندی زنان را هم در خودش جای داده است. پیامهایی که به خوبی با مخاطبان ارتباط برقرار کزدند.
غارنشینان (The Croods)
روایت کردن داستانی درباره‌ی انسان‌ها در دوران پیش از تمدن، مانند فیلم‌های «مرد نخستین» (First Man) و «سال یکم» (Year One) همیشه کار آسانی نیست. با این حال انیمیشن سال ۲۰۱۴ «غارنشینان»، توانست به شیوه‌ای جذاب به بررسی این دنیا بپردازد و ابن شانس را به استون بدهد که صداپیشگی شخصیتی دوست‌داشتنی را برعهده بگیرد. استون در این انیمیشن صداپیشگی ایپ کرود را برعهده دارد؛ دختر جوانی که خانواده‌اش طبق قوانین سفت و سخت پدر خانواده (نیکلاس کیج) زندگی می‌کنند.
این فیلم به مخاطبان نشان می‌دهد که این خانواده چگونه یاد می‌گیرند آغوش خود را نسبت به دنیای بیرون باز کنند.
همه‌چیز با ورود پسر جوانی به نام گای (رایان رینولدز) شروع می‌شود. دیدن «غارنشینان» در حالی که درباره‌ی پیشرفت‌های جدید می‌شنوند و تمرین می‌کنند تا فرهنگ خود را گسترش دهند، تبدیل به تجربه‌ای لذت‌بخش و بامزه می‌شود. اگرچه مخاطب هدف این فیلم برخلاف بسیاری دیگر از فیلم‌های استون کودکان هستند، با این حال نقش‌آفرینی استون در این فیلم سرشار است از لحظات احساسی و پرمعنا.
ارتباط بین استون و رینولدز به اندازه‌ای قدرتمند است که داستان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و این انیمیشن را تبدیل به یکی از فیلم‌های بامزه‌ی اما استون می‌کند.
یکی از ویژگی‌های اصلی نقش‌آفرینی‌های اما استون، شیمی قدرتمند او با بازیگران مقابلش است. در «مرد بی‌منطق» اما استون فرصت آن را داشته است تا با واکین فینیکس همبازی شود.
فینیکس در این فیلم نقش پروفسور ایده‌آل‌گرا، ایب لوکاس را ایفا می‌کند، کسی که با یکی از دانشجویان خود به نام جیل (استون) وارد رابطه می‌شود. بعد از این که این دو نفر شاهد اتفاقاتی عجیب و غریب در محیط دانشگاه می‌شوند، تصمیم می‌گیرند رفتار و اعمال انسان‌ها را در صورت امکان دستکاری نمایند.
استون و فینیکس موفق می‌شوند به خوبی خط داستانی «مرد بی‌منطق» را به سمت تغییر لحن تاریکش پیش ببرند. این فیلم وقتی که به انتها می‌رسد تبدیل به فیلمی تلخ می‌شود.
«مرد بی‌منطق» به دنبال شخصیت‌هایی با اخلاق‌های دوگانه که وارد یک رابطه‌ی عاطفی تلخ و کمدی می‌شوند، موفق می‌شود به خوبی روی مخاطبان تاثیر بگذارد. اگرچه در ابتدای فیلم شاید خیلی مشخص نباشد، اما در حالی که فیلم پیش می‌رود، مخاطب به تدریج با فضای کمیک و تلخ داستان آشنا می‌شود و موفق می‌شود شخصیت‌ها را درک کند.
اگرچه «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» الزاما یک فیلم ابرقهرمانی خوب نیست، اما یک کمدی عاشقانه‌ی درخشان است.
اگرچه این فیلم طی کمپین تبلیغاتی، خودش را به عنوان بازگوکننده‌ی داستان ناگفته‌ی ریشه‌های مرد عنکبوتی به همه معرفی کرد، اما این فیلم زمانی بهترین عملکرد را دارد که تمرکزمان را فقط روی رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین گوئن استیسی (اما استون) و پیتر پارکر (اندرو گارفیلد) بگذاریم. شاید این فیلم اگر به کلی شخصیت مرد عنکبوتی را کنار می‌گذاشت و به روایت داستان این دو شخصیت بامزه و جذاب در مرکزیت خودش می‌پرداخت، به فیلم موفق‌تری تبدیل می‌شد.
استون و گارفیلد به اندازه‌ای در کنار یکدیگر قدرتمند هستند که حتی توانستند قسمت دوم ناامیدکننده‌ی این مجموعه فیلم‌ها را هم سر پا نگه دارند. با وجود عناصر واضح علمی تخیلی فیلم، «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» نشان می‌دهد که زندگی پیتر پارکر تا چه اندازه هرج و مرج‌گونه است.
اندرو گارفیلد در اوج آمادگی، بهترین همبازی ممکن برای استون است. این دو بازیگر موفق می‌شوند از فیلم‌نامه‌ای معمولی، فیلمی قابل تحمل بیرون بکشند و نقش‌آفرینی استون در این فیلم آن را تبدیل به یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های اما استون می‌کند.
«سرزمین زامبی‌ها» نگاهی کمیک می‌اندازد به موقعیتی که در آن گروهی از شخصیت‌های عجیب، تبدیل به تنها امیدهای انسان‌ها برای زنده ماندن طی یک یک آخرالزمان زامبی شده‌اند.
آرت ویم، تهیه و توزیع لوازم هنری در سطوح مبتدی و حرفه ای،، ارائه رنگ و مدیوم ، بوم و کاغذ ، قلم مو ، ابزار هنری با کیفیت های متنوع و قیمت مناسب سراسر ایران !
فیلم، داستان مسافری تنها به نام تالاهاسه (وودی هارلسون) را روایت می‌کند که به کلمبوس تنها (جسی آیزنبرگ) می‌پیوندد و آن‌ها همراه با یکدیگر به پیش رفتن در مسیر خود در آن‌چه از جامعه باقی مانده است ادامه می‌دهند. به زودی ویچیتای زیبا (استون) و لیتل راک (ابیگیل برسلین) هم به آن‌ها می‌پیوندند و این چهار نفر اتحادی عجیب را با یکدیگر شکل می‌دهند.
رابطه‌ی عاطفی بین استون و آیزنبرگ تبدیل به یکی از نقاط قوت فیلم می‌شود و آن را از تبدیل شدن به یک فیلم احمقانه نجات می‌دهد. این فیلم بیش از هر چیز متعلق به ژانر بقا است و نشان می‌دهد که چگونه گاهی غیرمنتظره‌ترین شخصیت‌ها موفق می‌شوند از شرایط بحرانی نجات پیدا کنند.
«سرزمین زامبی‌ها» که یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های اما استون می‌باشد، به دنبال صحنه‌های اکشن و کمدی تلخش شناخته شده است، اما دوست‌داشتنی بودن شخصیت‌هایی مانند ویچیتا و کلمبوس است که آن را تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های زامبی‌محور تاریخ می‌کند.
«مرد پرنده‌ای یا فضیلت غیرمنتظرهٔ جهل» نخستین نامزدی استون در جوایز اسکار در رشته‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برایش به ارمغان آورد. این فیلم به بررسی بحران میان‌سالی یک بازیگر سابق که ایفاگر نقش قهرمان کتاب‌های کمیک بوده است، به نام ریگان تامپسون (مایکل کیتون)، می‌پردازد.
این بازیگر سعی می‌کند با کار کردن روی صحنه‌ی تئاتر، جان تازه‌ای به کارنامه‌ی هنری‌اش ببخشد. این بازگشت تامپسون توسط دخترش سم (اما استون) که قبلا درگیر اعتیاد به مواد مخدر بوده است به سخره گرفته می‌شود.
سم اساسا انسانی سرد و متوقع است و استون به خوبی نشان می‌دهد که چگونه تمایلات این شخصیت در جهت شورش کردن علیه پدرش باعث به وجود امدن استرس در زندگی هردوی آن‌ها می‌شود. از آن جایی که این فیلم یک کمدی تلخ هم هست، استون به واسطه‌ی ارتباطش با بازیگر پرمدعایی به نام مایک شاینر (ادوارد نورتون) به شخصیت خودش اندکی شرارت و شوخی‌های زننده هم اضافه می‌کند.
«مرد پرنده‌ای یا فضیلت غیرمنتظرهٔ جهل» یک نامه‌ی عاشقانه و هم یک اعلام نفرت در رابطه با روند خلاقانه‌ی آفرینش یک اثر هنری است و موفق می‌شود تمام شخصیت‌های خودش را به خوبی به مخاطبان معرفی کند.
«دیوانه‌وار، احمقانه، عشق» نخستین فیلم از سه فیلمی است که طی آن‌ها استون در مقابل رایان گاسلینگ نقش‌آفرینی کرده است. جای تعجبی ندارد که چرا این دو بازیگر می‌توانند در مقابل دوربین ارتباطی به این خوبی با یکدیگر برقرار کنند؛ هر دوی آن‌ها بازیگرانی با توانایی‌های کمیک هستند که باعث می‌شود به فیلم‌هایی که این دو نفر در ان‌ها ایفای نقش می‌کنند، جانی تازه بخشیده شود.
این فیلم داستان کال (استیو کارل) مردی که به تازگی جدا شده است را روایت می‌کند. کال به جیکوب (گاسلینگ) می‌پیوندد و یاد می‌گیرد که چگونه کیفیت روابط خود با زنان را بهبود ببخشد.
جیکوب اما بعد از این که عاشق هانا (استون) می‌گردد، تصمیم می‌گیرد شیوه‌های خود را تغییر دهد. استون و گاسلینگ در این فیلم به اندازه‌ای خوب هستند که دیگر نواقص فیلم به چشم نمی‌آیند.
متاسفانه این فیلم به دام کلیشه‌هایی می‌افتد که در ابتدا سعی داشته است از آن‌ها بگریزد. «دیوانه‌وار، احمقانه، عشق» فیلمی است که فرمولی مشخص را دنبال می‌کند و با این حال تبدیل به فیلمی خنده‌دار و به یادماندنی می‌شود. این فیلم یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های اما استون است و می‌تواند مخاطبان را محبور به خندیدن از ته دل کند.
خیلی بد (Superbad)
اگرچه «خیلی بد» بیش از هرچیز به دنبال نقش‌آفرینی‌های مرکزی جونا هیل و مایکل سرا که آن‌ها را تبدیل به ستاره کرد شناخته شده است، با این حال این فیلم باعث شد که اسم استون هم بر سر زبان‌ها بیافتد. او در این فیلم نقش جولز را ایفا می‌کند؛ کسی که شخصیت هیل یعنی سث عاشقش شده است. نقش استون برای این فیلم ضروری می‌باشد.
اگرچه سث گاهی می‌تواند تبدیل به شخصیتی دیوانه‌کننده شود، با پیش رفتن داستان و به سطح آمدن علاقه‌ی سث به جولز، او نشان می‌دهد که برخلاف آن چه سعی داشته نشان دهد، شخصیتی است که به دیگران اهمیت می‌دهد.
«خیلی بد» نمایشی عاشقانه و خنده‌دار است که به بررسی چگونگی تغییر عقاید ناگهانی نوجوانان در روزهای نهایی دبیرستان می‌پردازد. رابطه‌ی سث با جولز یکی‌از جنبه‌های به طور غیرمنتظره خنده‌دار و دوست‌داشتنی فیلم است و برای سیر شخصیتی سث ضروری می‌باشد. «خیلی بد» یکی از بهترین کمدی‌های دهه‌ی ۲۰۰۰ میلادی است و به خوبی توانایی‌های کمیک اما استون را به تصویر می‌کشاند.
شیمی خاص او با جونا هیل یکی از نخستین ارتباط‌های کمیک استون با بازیگر مقابلش بود که توانست این ویژگی هنری او را به تصویر بکشاند.
با وجود این که نخستین نقش‌آفرینی استون در فیلم «خیلی بد» به وقوع پیوست، با این حال «مثل آب خوردن» بود که ثابت کرد چرا او می‌تواند تبدیل به ستاره‌ی کمدی یک نسل شود. این فیلم داستان نوجوانی به نام الیو پندارگاست را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرد خودش را از تمام بند و قیدها رها نماید.
در نگاه اول «مثل آب خوردن» فیلمی ساده‌لوحانه درباره‌ی دبیرستان به نظر می‌رسد، اما اگر بیش‌تر دقت کنیم می‌توانیم شاهد مضامینی باشیم که طی آن‌ها به بی‌رحم‌بودن و بی‌مسئولیت بودن جامعه اشاره می‌شود.
«مثل آب خوردن» نشان می‌دهد که شایعات چقدر راحت می‌توانند پخش شوند و نشان می‌دهد که پخش کردن اطلاعات غلط به خصوص در سنین پایین‌تر تا چه اندازه می‌تواند آسیب‌رسان باشد. در مرکز تمام این مضامین، استون است که می‌درخشد. نقش‌آفرینی او متفاوت، دوست‌داشتنی و خاص است؛ یک نقش‌آفرینی همه‌چیزتمام که کاملا نشات گرفته از کاریزمای ذاتی این بازیگر می‌باشد.
«مثل آب خوردن» یکی از بهترین فیلم‌های نوجوانانه‌ی قرن بیست‌ویکم است و یکی از لذت‌بخش‌ترین و خالصانه‌ترین فیلم‌های اما استون.
«سوگلی» یک فیلم تاریخی خارق‌العاده است برای مخاطبانی که به طور کلی از درام‌های تاریخی معمولی لذت نمی‌برند. این فیلم داستان یک رسوایی در قلب انگلستان طی اوایل قرن هجدهم، زمانی که ملکه ان (اولیویا کولمن) وارد یک مثلث عشقی می‌شود را روایت می‌کند.
اگرچه ابیگیل (اما استون) به واسطه‌ی ذات ظاهرا معصومانه‌اش به ملکه نزدیک می‌شود، اما در انتها ذات وحشی حقیقی خودش را نشان می‌دهد. استون برای بازی در این فیلم توانست نامزد دریافت اسکار در رشته‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن شود.
این فیلم یک نگاه منتقدانه و تیزبینانه به خاندان سلطنتی انگلستان دارد. «سوگلی» به عنوان یک فیلم بینش‌مند و هوشمندانه موفق می‌شود در دل تاریخ جاودانه شود.
ریچل وایز دیگر بازیگر مکمل این فیلم است که به اندازه‌ی استون درخشان است و در کنار این دو، الیویا کلمن هم حضور دارد که برای بازی در این فیلم توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به دست آورد. استون در این فیلم نقش‌آفرینی‌ای مطمئن، تاریخی و ماندگار از خودش به نمایش می‌گذارد. این فیلم، کمدی منتقدانه را در بی‌رحمانه‌ترین حالت ممکن خودش به نمایش می‌گذارد.
بیچارگان (Poor Things)
استون یک‌بار دیگر به کارگردان یونانی، یورگوس لانتیموس پیوست تا این‌بار فیلم «بیچارگان» را بسازد. این فیلم بر اساس رمان ۱۹۹۲ الیستیر گری ساخته شده است. اما استون در این فیلم نقش بلا بکستر را ایفا می‌کند؛ زنی ویکتوریایی که بعد از خودکشی، توسط یک پزشک دیوانه و عجیب به زندگی بازگردانده می‌شود.
بعد از ملاقات با وکیلی که نقش آن را مارک رافلو به زیبایی ایفا می‌کند، بکستر با او فرار می‌کند و وارد ماجراجویی‌ای می‌شود که طی آن به تدریج خودش را کشف می‌نماید.
«بیچارگان» یکی از شجاعانه‌ترین نقش‌آفرینی‌های استون است؛ یک نقش‌آفرینی چالش برانگیز که استون در آن می‌درخشد. استون به اندازه‌ای در این فیلم قدرتمند است که توانست به واسطه‌ی آن دومین اسکار کارنامه‌ی هنری خودش را هم به دست آورد. تماشای این فیلم تجربه‌ای عجیب، سوررئال، دیوانه‌کننده و خاص است که از ذهن یورگوس لانتیموس بیرون آمده.
این فیلم یک ترکیب ژانری قدرتمند است که نتیجه‌اش یکی از بهترین کمدی‌های ۲۰۲۳ می‌باشد. این فیلم علاوه بر اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن، توانست اسکارهای دیگری از جمله اسکار بهترین طراحی صحنه و بهترین طراحی لباس را هم به خانه ببرد. این فیلم جاه‌طلبانه است و تبدیل به یکی از نقاط عطف کارنامه‌ی هنری یورگوس لانتیموس و اما استون شده.
منبع: collider
/*/
